Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بارورسازی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
insemination
/ɪnsˌɛmɪnˈeɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بارورسازی
آبستن کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بارورسازی
تلقیح
لقاح
تصاویر
کلمات نزدیک
inseminate
insecurity
insecure
insectivore
insecticide
insensible
insensitive
inseparable
insert
insertion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان