[فعل]

to interconnect

/ˌɪntərkəˈnɛkt/
فعل گذرا
[گذشته: interconnected] [گذشته: interconnected] [گذشته کامل: interconnected]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به هم متصل کردن به هم پیوستن

  • 1.The Internet interconnects a set of networks.
    1. اینترنت مجموعه‌ای از شبکه‌ها را به هم متصل می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان