[عبارت]

knit one's brow

/nɪt wʌnz braʊ/

1 سگرمه در هم کردن اخم کردن

  • 1.Mary knit her brow and asked her mother what she wanted from her.
    1. او سگرمه‌هایش را در هم کرد و از مادرش پرسید که از او چه می خواهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان