Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سگرمه در هم کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
knit one's brow
/nɪt wʌnz braʊ/
1
سگرمه در هم کردن
اخم کردن
1.Mary knit her brow and asked her mother what she wanted from her.
1. او سگرمههایش را در هم کرد و از مادرش پرسید که از او چه می خواهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
knit
knighthood
knight
knife sharpener
knife
knitter
knitting
knitting needle
knitwear
knob
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان