Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . میل بافتنی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
knitting needle
/ˈnɪtɪŋ ˈnidəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
میل بافتنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
میل بافتنی
میل کاموابافی
1.I forgot to bring my knitting needles.
1. فراموش کردم میل بافتنیهایم را بیاورم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
knitting
knitted
knit stitch
knit
knight
knock
knock around
knock back
knock down
knock off
کلمات نزدیک
knitting
knitter
knit one's brow
knit
knighthood
knitwear
knob
knobbly
knock
knock about
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان