Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دختر (شمال انگلیس و اسکاتلند)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
lassie
قابل شمارش
1
دختر (شمال انگلیس و اسکاتلند)
زن جوان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دختربچه
دخترک
تصاویر
کلمات نزدیک
lass
lashings
lash out
lash
laser surgery
lassitude
lasso
last
last call
last gasp
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان