Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رخوت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
lassitude
/ˈlæsɪtuːd/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رخوت
سستی، خستگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فتور
مترادف و متضاد
fatigue
lethargy
weariness
1.I was overcome by lassitude.
1. خستگی بر من چیره شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
lassie
lass
lashings
lash out
lash
lasso
last
last call
last gasp
last minute
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان