Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چرم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
leather
/ˈleð.ər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چرم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چرم
مترادف و متضاد
skin
1.I'm looking for a pair of boots in dark brown leather.
1. من دنبال یک جفت چکمه با چرم قهوهای تیره هستم.
a leather handbag
یک کیف دستی چرم
تصاویر
کلمات نزدیک
least
leash
leaseholder
leasehold
leaseback
leather jacket
leatherback
leathery
leave
leave a bad taste in one's mouth
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان