Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تنها (بودن)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
lonesome
/ˈloʊnsəm/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more lonesome]
[حالت عالی: most lonesome]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تنها (بودن)
1.She felt lonesome.
1. او حس تنها بودن کرد [او حس تنهایی کرد].
تصاویر
کلمات نزدیک
loner
lonely hearts column
lonely hearts ad
lonely
loneliness
long
long ago
long and hard
long division
long face
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان