[صفت]

lonely

/ˈloʊn.li/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: lonlier] [حالت عالی: lonliest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تنها

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌کس تنها
مترادف و متضاد alone companionless isolated popular sociable
  • 1.She will never gets lonely even now that I've broken up with her.
    1. او هرگز تنها نخواهد بود [ماند]، حتی الان که من با او به هم زده‌ام.

2 دورافتاده

مترادف و متضاد isolated
a lonely island
جزیره‌ای دورافتاده
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان