Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تصمیم گرفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to make a decision
/meɪk ə dɪˈsɪʒən/
فعل ناگذر
[گذشته: made a decision]
[گذشته: made a decision]
[گذشته کامل: made a decision]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تصمیم گرفتن
مترادف و متضاد
decide
1.You must make a decision before it's too late.
1. باید پیش از آنکه دیر شود، تصمیم بگیرید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
period drama
paddleboarding
quad biking
jet ski
sim card
flash of lightening
undercook
baker's
butcher's
florist's
کلمات نزدیک
make a deal
make a date
make a dash
make a confession
make a complaint
make a dent in
make a deposit
make a difference
make a distinction
make a fool of oneself
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان
