[عبارت]

make a dash

/meɪk ə dæʃ/

1 با عجله رفتن

  • 1.He jumped off the bus and made a dash for the nearest cafe.
    1. او از اتوبوس پیاده شد و با عجله به نزدیک‌ترین کافه رفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان