Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کشور
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
nation
/ˈneɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کشور
ملت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مملکت
ملت
کشور
اُمت
1.Practically the whole nation watched the ceremony on television.
1. تقریبا تمام ملت آن مراسم را از تلویزیون تماشا کردند.
2.the industrialized nations
2. کشورهای صنعتی
تصاویر
کلمات نزدیک
nathaniel
nathan
natasha
natalie
natal
nation-state
national
national anthem
national bank
national convention
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان