[صفت]

ongoing

/ˈɑnˌgoʊɪŋ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ادامه‌دار مداوم، مستمر

معادل ها در دیکشنری فارسی: دنباله‌دار
  • 1.an ongoing project
    1. یک پروژه ادامه‌دار
  • 2.Maintaining roads is an ongoing job.
    2. مرمت جاده‌ها کاری مداوم است.
  • 3.No agreement has yet been reached and the negotiations are still ongoing.
    3. هیچ توافقی هنوز به دست نیامده است و مذاکرات همچنان ادامه‌دار است [ادامه دارد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان