[صفت]

quiescent

/kwaɪˈɛsənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more quiescent] [حالت عالی: most quiescent]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غیر فعال خاموش، ساکن

مترادف و متضاد inactive still active
  • 1.malignant tumors may remain quiescent for a period of time.
    1. تومور های بدخیم ممکن است برای مدتی غیر فعال باقی بمانند.
  • 2.the volcano is in a quiescent state.
    2. آن آتشفشان در حالتی خاموش است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان