[قید]

readily

/ˈrɛdəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 با سرعت و به آسانی با میل

مترادف و متضاد freely willingly
  • 1.He readily agreed to help.
    1. او با میل (خود) پذیرفت که کمک کند.
  • 2.Information is readily available on the Internet.
    2. اطلاعات با سرعت و به آسانی در اینترنت در دسترس است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان