[فعل]

to readjust

/ˌriːəˈdʒʌst/
فعل گذرا
[گذشته: readjusted] [گذشته: readjusted] [گذشته کامل: readjusted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مرتب کردن درست کردن

  • 1.He readjusted his tie.
    1. او کراواتش را مرتب کرد [صاف کرد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان