Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خود را پس کشیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to recoil
/rɪˈkɔɪl/
فعل ناگذر
[گذشته: recoiled]
[گذشته: recoiled]
[گذشته کامل: recoiled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خود را پس کشیدن
یکه خوردن
مترادف و متضاد
draw back
flinch
1.He recoiled in horror at the sight of the corpse.
1. از از ترس دیدن جسد خود را پس کشید.
2.She recoiled from his touch.
2. او از (ترس) لمس اش یکه خورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
recognized
recognize
recognizable
recognition
recognise
recollect
recollection
recommend
recommendation
recommended
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان