[فعل]

to recollect

/ˌrekəˈlekt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: recollected] [گذشته: recollected] [گذشته کامل: recollected]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به خاطر آوردن به یاد آوردن

مترادف و متضاد recall
  • 1.She could no longer recollect the details of the letter.
    1. او دیگر نمی‌تواند جزئیات نامه را به خاطر بیاورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان