[اسم]

reluctance

/rɪˈlʌktəns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اکراه بی‌میلی

معادل ها در دیکشنری فارسی: اکراه بی‌میلی رغم
مترادف و متضاد eagerness
  • 1.He agreed, but with great reluctance.
    1. او موافقت کرد، اما با اکراه زیاد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان