Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اکراه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
reluctance
/rɪˈlʌktəns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اکراه
بیمیلی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اکراه
بیمیلی
رغم
مترادف و متضاد
eagerness
1.He agreed, but with great reluctance.
1. او موافقت کرد، اما با اکراه زیاد.
تصاویر
کلمات نزدیک
relocation
relocate
reload
relive
relish
reluctant
reluctantly
rely on
remain
remain in the dark
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان