[اسم]

simplicity

/sɪmˈplɪsəti/
غیرقابل شمارش

1 سادگی

معادل ها در دیکشنری فارسی: آسانی سادگی
  • 1.I admire the simplicity of her designs.
    1. من سادگی طراحی‌های او را دوست دارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان