[اسم]

simplification

/ˌsɪmplɪfɪˈkeɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ساده‌سازی تسهیل

  • 1.Complaints have led to (a) simplification of the rules.
    1. شکایت‌ها منجر به تسهیل قوانین شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان