Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کنار (کسی) ماندن
2 . یک گوشه ایستادن و تماشا کردن
3 . در حالت آماده باش بودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to stand by
/stænd baɪ/
فعل گذرا
[گذشته: stood by]
[گذشته: stood by]
[گذشته کامل: stood by]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کنار (کسی) ماندن
پشت (کسی یا چیزی) ایستادن، حمایت کردن
1.He's my mate and I'm going to stand by him.
1. او رفیق من است و من کنارش خواهم ماند.
2.She has vowed to stand by her husband during his trial.
2. او قسم خوردهاست که هنگام محاکمهاش کنار همسرش بماند.
2
یک گوشه ایستادن و تماشا کردن
1.How can you stand by while those boys kick the cat?
1. چطور میتوانی یک گوشه بایستی و تماشا کنی که آن پسرها گربه را لگد میزنند؟
2.We can't stand by while millions of people starve.
2. ما نمیتوانیم یک گوشه بایستیم و تماشا کنیم وقتی میلیونها نفر گرسنه هستند.
3
در حالت آماده باش بودن
حاضر و آماده بودن
1.Stand by until I call you!
1. در حالت آماده باش بمان تا به تو زنگ بزنم!
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
stand back
stand
stamp out
stamp
stalls
stand for
stand in
stand out
stand up
standard
کلمات نزدیک
stand back
stand aside
stand around
stand
stanch
stand down
stand for
stand in
stand on one's own two feet
stand out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان