Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خرافه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
superstition
/ˌsuːpərˈstɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خرافه
باور خرافی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خرافه
1.According to superstition, breaking a mirror brings bad luck.
1. طبق خرافه، شکستن آینه بد شانسی میآورد.
2.Most cultures have their superstitions.
2. بیشتر فرهنگها باورهای خرافی خود را دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
superstar
supersonic
supersede
superpower
supernatural
superstitious
superstore
superstructure
supertanker
supervillain
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان