Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قانع کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to talk into
/tɔk ˈɪntu/
فعل گذرا
[گذشته: talked into]
[گذشته: talked into]
[گذشته کامل: talked into]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
قانع کردن
مجاب کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مجاب کردن
1.He's against the idea, but I think I can talk him into it.
1. او مخالف (آن) ایده است، اما فکر کنم بتوانم او را مجاب کنم.
2.She's managed to talk me into doing a ten-mile run at the weekend.
2. او توانست من را قانع کند که هر آخر هفته ده مایل بدوم.
تصاویر
کلمات نزدیک
talk back
talk about a
talk a blue streak
talk
talisman
talk of
talk out of
talk over
talk radio
talk round
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان