Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تهمت زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to vilify
/ˈvɪlɪfaɪ/
فعل گذرا
[گذشته: vilified]
[گذشته: vilified]
[گذشته کامل: vilified]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تهمت زدن
بد نام کردن
مترادف و متضاد
malign
revile
slander
1.He was vilified by the press as a criminal.
1. مطبوعات به او تهمت زدند که او یک مجرم است.
تصاویر
کلمات نزدیک
vilified
vilification
vile
viking
vigorously
villa
village
village green
village idiot
villager
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان