[صفت]

wide

/wɑɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: wider] [حالت عالی: widest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عریض پهن، وسیع، گسترده

معادل ها در دیکشنری فارسی: پهن وسیع عریض فراخ گشاد
مترادف و متضاد broad extensive open spacious narrow
  • 1.Pine forests are found over a wide area of the Pacific Northwest.
    1. جنگل‌های کاج محیط وسیعی از شمال غرب سرزمین‌های کرانه اقیانوس آرام را در بر گرفته‌است.
how wide...
چقدر عریض...
  • How wide is that stream?
    آن رودخانه چقدر عریض است؟ [چقدر پهنا دارد؟]
a wide river
رودخانه‌ای عریض

2 گشوده باز

معادل ها در دیکشنری فارسی: گشوده
  • 1.The children's eyes were wide with excitement.
    1. چشم‌های بچه‌ها از هیجان کاملا باز شده بود.
[قید]

wide

/wɑɪd/
غیرقابل مقایسه

3 گشوده باز

  • 1.She ran toward me, her arms open wide.
    1. او با دست‌هایی گشوده [آغوش باز] به سمت من دوید.

4 کاملاً

  • 1.Open your mouth wide.
    1. دهانت را کاملاً باز کن.
wide apart/awake/open ...
کاملاً جدا/بیدار/باز و...
  • 1. I'm wide awake!
    1. من کاملاً بیدارم!
  • 2. The door was wide open.
    2. در کاملاً باز بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان