Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . توپ مخرب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
wrecking ball
/ˈrekɪŋ bɔːl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
توپ مخرب
1.I watched the crane operator take a swing with the wrecking ball.
1. من دیدم که راننده جرثقیل توپ مخرب را به حرکت درآورد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
break a leg
multitask
human resources
internet of things
photobomb
ring binder
witeout
mechanical pencil
cosplay
binge-watching
کلمات نزدیک
wrecker
wreckage
wreck
wreathe
wreath
wrecking bar
wren
wrench
wrest
wrestle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان