[صفت]

yielding

/ˈjiːldɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more yielding] [حالت عالی: most yielding]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نرم انعطاف‌پذیر

  • 1.She sank onto the yielding cushions of the couch.
    1. او به کوسن‌های نرم مبل تکیه داد.

2 مطیع فرمان‌بردار، حرف‌گوش‌کن

a gentle, yielding person
یک آدم مهربان و مطیع
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان