[اسم]

zebra

/ˈziːbrə/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گورخر

معادل ها در دیکشنری فارسی: گورخر
  • 1.We saw a zebra in the distance.
    1. ما در دوردست گورخری دیدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان