Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اوج
2 . سمتالرأس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
zenith
/ˈzenɪθ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اوج
حد اعلا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اوج
مترادف و متضاد
high point
prime
summit
top
1.He reached the zenith of his profession at a very young age.
1. او در سن بسیار کمی به حد اعلای حرفه ی خود رسید.
2.The publication of the book represented the zenith of his career.
2. انتشار کتاب اوج کار او را نشان داد.
2
سمتالرأس
سرسو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سمتالرأس
1.The sun rose towards its zenith.
1. خورشید به سمت سمتالرأسش حرکت کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
zen
zebu
zebra crossing
zebra
zealous
zephyr
zero
zero hour
zero in
zero in on
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان