خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مطلع کردن
[فعل]
to apprise
/əˈpraɪz/
فعل گذرا
[گذشته: apprised]
[گذشته: apprised]
[گذشته کامل: apprised]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مطلع کردن
آگاه ساختن
مترادف و متضاد
inform
notify
1.he apprised the police of what happened.
1. او پلیس را از اتفافی که افتاد، مطلع کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
apprentice
apprehensive
apprehension
apprehend
appreciative
approach
approachable
approbative
approbatory
appropriate
کلمات نزدیک
apprenticeship
apprentice
apprehensive
apprehension
apprehend
approach
approach road
approachable
approaching
approbation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان