[صفت]

approachable

/əˈproʊʧəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more approachable] [حالت عالی: most approachable]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خوش‌برخورد خوش‌رو، گرم و صمیمی

مترادف و متضاد friendly unapproachable
  • 1.The boss is very approachable.
    1. رئیس خیلی خوش‌برخورد است.

2 قابل‌دسترسی

  • 1.The summit was approachable only from the south.
    1. قله کوه تنها از سمت جنوب قابل‌دسترسی بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان