خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ترور
[اسم]
assassination
/əˌsæsəˈneɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ترور
قتل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ترور
مترادف و متضاد
murder
1.the assassination of President Kennedy
1. ترور رئیس جمهور کندی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
assassinate
assassin bug
assassin
assailant
assailable
assassinator
assault
assault and battery
assault gun
assault rifle
کلمات نزدیک
assassinate
assassin
assailant
assail
ass
assault
assault and battery
assay
assegai
assemble
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان