خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گمان
2 . اتخاذ
[اسم]
assumption
/əˈsʌmpʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گمان
فرض
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فرض
گمان
مترادف و متضاد
supposition
1.the statistic is only an informed assumption.
1. این آمار فقط یک فرض آگاهانه است.
2.to make an assumption
2. فرض کردن
2
اتخاذ
بهعهدهگیری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اتخاذ
اخذ
مترادف و متضاد
acceptance
taking
تصاویر
کلمات نزدیک
assuming
assumed name
assumed
assume
assuage
assurance
assure
assured
assuredly
assurer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان