[صفت]

attentive

/əˈtɛntɪv/

قابل مقایسه

[حالت تفضیلی: more attentive] [حالت عالی: most attentive]

مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بادقت حواس‌جمع

معادل ها در دیکشنری فارسی: هشیار مواظب مراقب متوجه متوجه گوش به زنگ

1.She is an attentive listener, but does not like to talk much.

1. او یک شنونده حواس‌جمع است، اما دوست ندارد زیاد صحبت کند.

2 باملاحظه مهربان، کمک‌حال

معادل ها در دیکشنری فارسی: باملاحظه

مترادف و متضاد helpful

1.The hotel staff are friendly and attentive.

1. خدمه هتل صمیمی و باملاحظه هستند.

تصاویر

کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری

کلمات نزدیک

دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان