خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لباس
[اسم]
attire
/əˈtaɪər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لباس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جامه
لباس
مترادف و متضاد
clothes
1.She was dressed in formal evening attire.
1. او لباس شب رسمی پوشیده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
attic
attested
attestation
attest
attenuator
attitude
attn
attorney
attorney general
attract
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان