خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آگاه
[صفت]
aware
/əˈwɛr/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more aware]
[حالت عالی: most aware]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آگاه
خبردار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آگاه
آگه
باخبر
بهوش
واقف
ملتفت
مستحضر
متوجه
مسبوق
مترادف و متضاد
alert to
conscious of
informed
ignorant
oblivious
unaware
1.It was some time before the police became aware of the brawl that was taking place on the street.
1. مدتی گذشت تا پلیس از جنجالی که در خیابان داشت اتفاق میافتاد خبردار شود.
2.One way to gain knowledge is to be aware of everything around you.
2. یک راه برای به دست آوردن دانش این است که از همه چیز اطراف خود آگاه باشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
award-winning
award sole custody
award
awakening
awakener
awareness
awash
away
away game
awe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان