خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زیبایی
2 . زن زیبا
[اسم]
beauty
/ˈbjuːt̬.i/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زیبایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جمال
حسن
زیبایی
وجاهت
قشنگی
آب و رنگ
مترادف و متضاد
attractiveness
charm
loveliness
prettiness
ugliness
1.Her beauty amazed me.
1. زیبایی او مرا مبهوت ساخت.
2
زن زیبا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ماهپاره
مترادف و متضاد
beautiful woman
تصاویر
کلمات نزدیک
beautify
beautifully
beautiful
beautification
beautician
beauty contest
beauty is only skin deep, but ugly goes straight to the bone.
beauty parlor
beauty product
beauty queen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان