Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . متخصص آرایش و زیبایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
beautician
/ˈbjuˌtɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متخصص آرایش و زیبایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مشاطه
1.My mother is a beautician.
1. مادرم متخصص آرایش و زیبایی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
beauteous
beaut
beaujolais
beaufort scale
beau
beautification
beautiful
beautifully
beautify
beauty
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان