[اسم]

beautician

/ˈbjuˌtɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 متخصص آرایش و زیبایی

معادل ها در دیکشنری فارسی: مشاطه
  • 1.My mother is a beautician.
    1. مادرم متخصص آرایش و زیبایی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان