خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تراکم
2 . چگالی (فیزیک)
[اسم]
density
/ˈdɛnsɪti/
غیرقابل شمارش
1
تراکم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تراکم
غلظت
مترادف و متضاد
compactness
tightness
1.The area has a low population density.
1. این منطقه تراکم جمعیت پایینی دارد.
the population density
تراکم جمعیت
The population density in this city is very high.
تراکم جمعیت در این شهر بسیار بالا است.
2
چگالی (فیزیک)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چگالی
مترادف و متضاد
compactness
solidity
solidness
1.Lead has a high density.
1. سرب چگالی بالایی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
densitometer
densely
dense forest
dense
denounce
dent
dental
dental floss
dental hygienist
dental surgeon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان