خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سپردن
2 . معاون
[فعل]
to depute
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سپردن
واگذار کردن کاری به کسی دیگر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وکالت دادن
[اسم]
depute
قابل شمارش
2
معاون
تصاویر
کلمات نزدیک
deputation
depth
dept.
deprived
deprive
deputize
deputy
deputyship
deracinate
derail
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان