خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بعد
[اسم]
dimension
/dɪˈmen.tʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بعد
جنبه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بعد
1.Music has added a new dimension to my life.
1. موسیقی یک بعد (جنبه) جدید به زندگی من اضافه کرده است.
2.The dimensions of the photo
2. ابعاد آن عکس
تصاویر
کلمات نزدیک
dime novel
dime a dozen
dime
dim-witted
dim sum
dimensional
dimensions
diminish
diminished
diminuendo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان