خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کوچک
[صفت]
diminutive
/dɪˈmɪnjətɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more diminutive]
[حالت عالی: most diminutive]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کوچک
ریزهمیزه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نقلی
formal
مترادف و متضاد
small
tiny
1.She was a diminutive figure beside her husband.
1. او کنار شوهرش هیکلی ریزهمیزه داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
diminuendo
diminished
diminish
dimensions
dimensional
dimly
dimmer
dimness
dimorphic
dimple
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان