1 . مشخص
[صفت]

distinctive

/dɪˈstɪŋktɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more distinctive] [حالت عالی: most distinctive]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مشخص خاص، متمایز

معادل ها در دیکشنری فارسی: متمایز
  • 1.A distinctive flavor
    1. یک طعم مشخص
  • 2.his distinctive bass voice
    2. صدای بم خاص او
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان