خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مشخص
[صفت]
distinctive
/dɪˈstɪŋktɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more distinctive]
[حالت عالی: most distinctive]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مشخص
خاص، متمایز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
متمایز
1.A distinctive flavor
1. یک طعم مشخص
2.his distinctive bass voice
2. صدای بم خاص او
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
distinct
distill
distich
distasteful
distaste
distinctively
distort
distorted
distracted
distraught
کلمات نزدیک
distinction
distinct
distillery
distilled water
distilled
distinctive smell
distinctively
distinctly
distinctly remember
distinguish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان