خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آب آشامیدنی
[اسم]
drinking water
/ˈdrɪŋkɪŋ wɔːtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آب آشامیدنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آب آشامیدنی
آب خوردن
مترادف و متضاد
potable water
1.The drinking water was bad, and many children had cholera.
1. آب آشامیدنی سمی بود و بسیاری از بچهها وبا گرفتند.
تصاویر
کلمات نزدیک
drinking fountain
drinking chocolate
drinking
drinker
drinkable
drip
drip-dry
dripping
drive
drive a car
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان