خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بادوام
[صفت]
durable
/ˈdʊrəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more durable]
[حالت عالی: most durable]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بادوام
پایدار، پایا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بادوام
همیشگی
ماندگار
مترادف و متضاد
lasting
1.It was a durable refrigerator, but it finally broke.
1. خیلی یخچال بادوامی بود اما بالاخره خراب شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
durability
dura mater
duplicity
duplication
duplicating machine
durance
duration
duress
durian
during
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان