خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارگر شهرداری
[اسم]
dustman
قابل شمارش
1
کارگر شهرداری
پاکبان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رفتگر
تصاویر
کلمات نزدیک
dusting
dustin
dustcart
dustbin
dust storm
dustpan
dusty
dutch
dutch courage
dutch treat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان