خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خجالت
[اسم]
embarrassment
/ɪmˈbær.ə.smənt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خجالت
شرم، مایه خجالت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خجالت
ننگ
شرمندگی
آزرم
انفعال
مترادف و متضاد
awkwardness
humiliation
self-consciousness
shame
confidence
1.She blushed with embarrassment.
1. (صورت) او از خجالت سرخ شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
embarrassing
embarrassed
embarrass
embarkation
embark
embassy
embattled
embed
embedded
embellish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان