خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اروپایی
2 . اروپایی
[صفت]
European
/ˌjʊrəˈpiən/
غیرقابل مقایسه
1
اروپایی
[وابسته به اروپا یا اتحادیه اروپا]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اروپایی
اروپایی
فرنگی
European countries
کشورهای اروپایی
[اسم]
European
/ˌjʊrəˈpiən/
قابل شمارش
2
اروپایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فرنگی
1.I love Europeans.
1. اروپاییها را خیلی دوست دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
europe
euro
eurasian
euphoric
euphoria
european union
eurostar
eurozone
eustachian tube
euthanasia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان